حالم خرابه چند روزه جامون دادن تو خرابه (واحد) - عطایی

حالم خرابه
چند روزه جامون دادن تو خرابه
حالم خرابه
هیچکی نمیتونه اینجا بخوابه
حالم خرابه
ناراحتی از یزید و شرابه
میخندید و روی لب هات بی حد میزد
به عمو هم حرف بد میزد
بابا بابا بابا بابا
ای نور دیده
وقت وصال من و تو رسیده
ای نور دیده
انگار یکی روی سینت پریده
ای نور دیده
کی رگ هاتو اینقده بد بریده
نمیپرسم چرا بابا خاک آلودی
میدونم توی تنور بودی
میخندید و روی لبهات بی حد میزد
به عمو هم حرف بد میزد