ای به قربان تو که زخم فراوان داری (روضه) - طاهری
ای به قربان تو که زخم فراوان داری
دختری محتضر و سر به گریبان داری
بابا زحمتت دادم با سر سر دست آمده ای
مهربانی و به من لطف دو چندان داری
بابا جان دست من بسته و اسباب پذیرایی نیست
خجلم سخت از این شیوه مهمان داری
مثلا شانه زدم روسری نو بستم
مثلا دختر خود را روی دامان داری
آفتاب از سر نی بودی و حتما
خبر به زمین خوردن من بین بیابان داری
زجر میگفت که من خسته شدم از زدنت
دختر خارجی آخر چقدر جان داری
یک طرف موسی سرم کمتر از آن است
مثل من سوخته ای موی پریشان داری
خون دل خورده ام و سیر شدم از دنیا
از کجا آمدی ای سر که بوی نان داری زخانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم بابا لب بالای تو کو چه شده با دهنت
جای خالی شده ی یک دو سه دندان داری
چوب در تشت به لب های تو نازل شده است
لحن ترتیل نو ای قاری قرآن داری