کانون فرهنگی مذهبی بغض

صدای پای سر بابا میاد وقت غروب

حاج مهدی اکبری
صدای پای سر بابا میاد وقت غروب  صدای پای سر بابا میاد وقت غروب
0
صدای پای سر بابا میاد وقت غروب  صدای پای سر بابا میاد وقت غروب
دانلود
متن اشعار
صدای پای سر بابا میاد وقت غروب
گونه هام خیلی کبود
چادر مشکی دخترونه ی من پر دود
گونه هام خیلی کبود
نمیزارم بدونه گشوارم رو کسی ربوده
گونه هام خیلی کبود
دیگه میخوام بگم بابا
بابا منو ببر بابا
حس میکنم که اضافه ام
از دست پاهای زخمی خدا میدونه کلافه ام
میگم داره میاد بابا
میاد ع شین و قافم اما مویی رو که سوخته
موندم چه جوری ببافم
منم ببر منم ببر دیگه نمیخوام بمونم
از کدوم دردم بگم بابا که غصه هام زیاده
ضمضمه ام و ان یکاد
با اشاره خوندنمون شامیا خارجی زاده
ضمضمه ام و ان یکاد
چون که بابا ندارم کسی منو بازی نداده
ضمضمه ام و ان یکاد
دیگه میخوام بگم بابا
بیا منو ببر بابا
نشم باسه ی کسی سر بار
زحمت شدم دیگه حتی برای در و دیوار
بس که زخم سرم بابا
دخترت رو میده ازار
فکر میکنم سرم کردم من یک روسریه گلدار
منم ببر منم ببر دیگه نمیخوام بمونم
بیهوده زیر بار منت مرحم نمیروم
این پا برای دختر تو پا نمیشود
افتاده رد طناب رو گردنم خیلی عجیبه
اینجا امشب باغ سیبه
روی پنجه های پا راه رفتنم خیلی عجیبه
اینجا امشب باغ سیبه
با این دوندن اینکه باز حرف میزنم خیلی عجیبه
اینجا امشب باغ سیبه
دیگه میخوام بگم بابا
بیا منو ببر بابا
که بال و پری نمونده
میون موهای سوخته سنجاق سری نمونده
از پر و بال تو حتی یه خاکستری نمونده
گوشواره هامونه بردن بریم خبری نمونده
منم ببر منم ببر
  حجم فایل : 4.00 مگابایت
 
 
دانلود